تفعل ما ترید

ساخت وبلاگ
من آدم کار مستمر نیستم. راستش من اصلا آدم نیستم، یک معتاد بی‌اراده‌ی بی‌دقتم که روحم را به سرگرم شدن فروخته‌ام. کاری نمی‌کنم که کار باشید، طرحی را پیش نمی‌برم. البته طرح‌های متعددی می‌سازم و با همین نقشه‌کشیدن‌ها روح سرخورده‌ام را کمی آرام می‌کنم. طرح‌هایی که هیچ وقت به سرانجام نرسیدند و پیش نرفتند، چون من آدم کار مستمر نیستم، من آدم کار کردن نیستم. چاق شده‌ام، نزدیک 88 کیلو، با شاخص توده بدنی 28.4، بیش از 10 کیلو اضافه وزن. بدون ذره‌ای چابکی و با معده‌ای که دیگر غذاها را خوب هضم نمی‌کند. خسته‌ام، خسته. دیروز تولدم بود و به این خستگی فکر می‌کردم و اینکه چقدر حالم بد است و چقدر من بدم. بد یعنی کسی که مستحق جهنم است و عذاب. حالا قرار است درست شود؟ با توجه به پاراگراف اول باید بگویم امیدوار نیستم. نمیگویم ناامیدم، ناامید خودش مستحق آتش است ولی امیدوار نیستم و البته خسته. چکار کنم؟ با خودم توی خانه راه میروم و میگویم. چه کار کنم؟! شما میدانید؟ شما کی هستید اصلا؟ کسی هست اصلا؟ تفعل ما ترید...
ما را در سایت تفعل ما ترید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4osfurc بازدید : 92 تاريخ : شنبه 22 بهمن 1401 ساعت: 19:57

اول باید تکلیف خودم را روشن کنم. قرار است معیار بنویسم یا محاوره؟ معیار را ترجیح میدهم هرچند محاوره برای چیزهایی که می‌خواهم بگویم مناسب‌تر است. نزدیک به دو هفته است که تنها در خانه هستم. سعی کردم مطالعه کنم و تمرکز داشته باشم اما چندان موفق نبودم. تنها توانستم به منابع نوکی بزنم. در حالی که می‌دانم آزمون دکتری از آن آزمون‌هاست که طراح‌ها از هر سوراخی برایش سوال بیرون می‌کشند. عملا احتمال موفقیتم بسیار پایین است و همین عصبانیم می‌کند (می‌کرد). حالا چرا نشد آن برنامه‌ای که می‌خواستم؟ منظورم این دو هفته نیست، که اگر حتی این دو هفته را هم می‌توانستم حداکثری مطالعه کنم باز احتمال موفقیتم چندان بالا نبود. ماجرا مربوط به برنامه بلندمدت شکست‌خورده‌ای است که غم‌انگیز است. دلیلش چیست؟ بی‌ارادگی؟ قطعا بخش عمده‌ای از دلیل همین است اما چیزهای دیگر هم هست که یادآوری‌شان غم این برنامه شکست خورده را کمتر می‌کند. سالی که آخرهاش هستیم، ابتدایش با تغییر شغل شروع شد. از خبرنگاری و دبیری یک سرویس خبری در یک خبرگزاری درندشت به کارشناسی حقوقی در یک نهاد با ویژگی‌های خاص. تغییر شغل همیشه با چالش‌هایی روبرو است، از محیط کار جدید و اخت شدن با آن تا تغییر وظایف و این چالش‌ها برای من حالت حداکثری داشت. کاملا محیط کار متفاوت بود و کار جدید جنسش فرق می‌کرد. اوایل برای یک گزارش کارشناسی مجبور بودم 3 روز وقت بگذارم و تهش هم یک خزعبل تحویل بدهم. ته ماه هم با کل کار نکرده شرمنده باشم. البته زمان و تجربه حرفه‌ایم کرد، تا حد زیادی جا افتادم و چیزهای زیادی یاد گرفتم اما برایش انرژی زیادی صرف کردم. از طرف دیگر دخترم روزهای چندماهگی‌ش را سپری می‌کرد و آن هم چالش‌های خ تفعل ما ترید...
ما را در سایت تفعل ما ترید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4osfurc بازدید : 85 تاريخ : شنبه 22 بهمن 1401 ساعت: 19:57

امتثال امر مولا،‌ یعنی انجام دادن آنچه مولا میگوید. مولا کیست؟ شارع مقدس، همان الله. مسلمان می‌گوید غایت همین است «امتثال امر مولا» و برای همین هم دنبال روشی برای کشف امر مولاست تا آن را امتثال کند. اینجاست که فقه ساخته می‌شود و اصول فقه تا امر مولا از دل قرآن و سنت کشف و در غالب احکام تکلیفی و وضعی تبیین شود که بعدش امتثال شود. اما برخی معتقدند غایت باید عدالت باشد یا آزادی یا مفاهیمی از این دست. اینها البته روش مشخصی ندارند برای کشف احکامی برای رسیدن به این غایات، متکثرند و مبهم ولی من فکر میکنم همه بر یک چیزی مشترکند: کارآمدی. کارآمدی هم یعنی ارضای نیازهای جامعه، رضایت عمومی و سکون؛ چیزی که ممکن است با «امتثال امر مولا» رخ ندهد و گاهی همین غایت مانع شود. چه کنیم حالا؟ این دعوا، دعوای غایات است. تفعل ما ترید...
ما را در سایت تفعل ما ترید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4osfurc بازدید : 67 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 19:07

تصاویری در ذهنم از برخی مناظر دلپذیر هست که گهگاه درونم مرور می‌شوند و حالتی عجیب در دلم ایجاد می‌کنند. یکی از آن‌ها منظره دشتی وسیع است از بالای کوهی نه‌چندان بلند،‌ جایی که دقیقا می‌دانم کجاست. در یک روز بهاری و دلپذیر که رگبارهای گاه گاه مرطوبش کرده. دشت پر است از قالب‌های مستطیلی سبز که گندم یا جو یا کلزاهای جوان هستند و مستطیل‌های قهوه‌ای که زمین‌های شخم‌شده و آماده برای کاشت ذرت یا چقندر یا هر کشت پاییزی دیگر. دشت گله گله از نوری که از لابلای ابرهای پنبه‌ای فرار کرده روشن است و اغلب اما در سایه پررنگ‌تر. شهر کوچکی در دورترهاست و روستای کوچک‌تری پای تپه‌ای در نزدیک‌تر. من با گروهی هستم و یک تفنگ شکاری در دست و از نسیم سرد تنم می‌لرزد و به منظره خیره. آه از این تصویر، کاش یکبار دیگر به عمرم تجربه‌اش کنم... تفعل ما ترید...
ما را در سایت تفعل ما ترید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4osfurc بازدید : 65 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 19:07

وقتی به گذشته نگاه می‌کنم، دلم به حال خودم می‌سوزد و از طرفی کاملا احساس می‌کنم آن روزها آدم بهتری بوده‌ام. تناقضی آشکار بین این احساس وجود دارد که فهمیدنش سخت نیست اما اینکه ریشه این تناقض کجاست را من هم به سختی میدانم.

تفعل ما ترید...
ما را در سایت تفعل ما ترید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4osfurc بازدید : 71 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 19:07