اول باید تکلیف خودم را روشن کنم. قرار است معیار بنویسم یا محاوره؟ معیار را ترجیح میدهم هرچند محاوره برای چیزهایی که میخواهم بگویم مناسبتر است.
نزدیک به دو هفته است که تنها در خانه هستم. سعی کردم مطالعه کنم و تمرکز داشته باشم اما چندان موفق نبودم. تنها توانستم به منابع نوکی بزنم. در حالی که میدانم آزمون دکتری از آن آزمونهاست که طراحها از هر سوراخی برایش سوال بیرون میکشند. عملا احتمال موفقیتم بسیار پایین است و همین عصبانیم میکند (میکرد). حالا چرا نشد آن برنامهای که میخواستم؟ منظورم این دو هفته نیست، که اگر حتی این دو هفته را هم میتوانستم حداکثری مطالعه کنم باز احتمال موفقیتم چندان
بالا نبود. ماجرا مربوط به برنامه بلندمدت شکستخوردهای است که غمانگیز است. دلیلش چیست؟ بیارادگی؟ قطعا بخش عمدهای از دلیل همین است اما چیزهای دیگر هم هست که یادآوریشان غم این برنامه شکست خورده را کمتر میکند.
سالی که آخرهاش هستیم، ابتدایش با تغییر شغل شروع شد. از خبرنگاری و دبیری یک سرویس خبری در یک خبرگزاری درندشت به کارشناسی حقوقی در یک نهاد با ویژگیهای خاص. تغییر شغل همیشه با چالشهایی روبرو است، از محیط کار جدید و اخت شدن با آن تا تغییر وظایف و این چالشها برای من حالت حداکثری داشت. کاملا محیط کار متفاوت بود و کار جدید جنسش فرق میکرد. اوایل برای یک گزارش کارشناسی مجبور بودم 3 روز وقت بگذارم و تهش هم یک خزعبل تحویل بدهم. ته ماه هم با کل کار نکرده شرمنده باشم. البته زمان و تجربه حرفهایم کرد، تا حد زیادی جا افتادم و چیزهای زیادی یاد گرفتم اما برایش انرژی زیادی صرف کردم. از طرف دیگر دخترم روزهای چندماهگیش را سپری میکرد و آن هم چالشهای خ تفعل ما ترید...
ما را در سایت تفعل ما ترید دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 4osfurc بازدید : 85 تاريخ : شنبه 22 بهمن 1401 ساعت: 19:57